اندکی تعمق در جامعه ایران حاکی از آن است که بسیاری از سیاستگذاریها، تصمیمگیریها و برنامهریزیها فاقد پشتوانه نظری است. شرایط اجتماعی ایران امروز، بالا بودن تغییرات در سیاستها یا نابسندگی سیاستها در عمل، موید این ادعاست. این امر تا حدود زیادی به ساحت اندیشه هم تسری یافته، به طوری که برخی نگرشسنجیها نشان میدهند، نسلهای جدیدتر با مبانی نظریههای اندیشهساز نسبت زیادی ندارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نظریه نه آرمان است نه برنامه کار. نظریه چارچوبی برای اندیشیدن و انتخاب مسیرهاست. با نگاهی به دهههای چهل و پنجاه درمییابیم در میان جدال دو نظریه «مدرنیزاسیون» و «سوسیالیسم»، شاهد ظهور نظریههایی مبتنی بر بازگشت به خویشتن از سوی فیلسوفان و جامعهشناسان هستیم و از سوی روشنفکران دینی و روحانیون برجسته نیز این معنا با رویکرد دیگری بیان شده است. در این میان، رویکرد جامعهشناسانه و تاریخی شریعتی، بیشترین تاثیر را بر خوانش
جوانان از دین و نظریههای اعتراضی برجای گذاشت. گستره و ژرفای اثرگذاری این خوانش، بهرغم فراز و نشیبهایش، تا سالها پس از پیروزی انقلاب همچنان باقی ماند. اما به مرور و به ویژه پس از جنگ تحمیلی، از حوزه دین، کمتر شاهد نظریات حرکتساز و تبیینکننده برای رشد، پویایی و توسعه جامعه بودهایم. بیشتر نظریات تولید شده، از حوزههای تخصصی نیز مبتنی بر دیدگاههای جدلی و نفیگرایانه مطرح شده است به خصوص با برقراری نسبت ساحت نظریه با مسائل سیاسی داخلی و جناحی به مرور از کارکرد نظریهها نیز کاسته شد. معتقدم دهه چهل و پنجاه شمسی از جنبه نظریهپردازی، دوره قابل تاملی است. اما، حتی در دوره شکوفایی نظریهها نیز،
شریعتی در این باره احساس خطر میکرد. او میگفت در مقابل هجوم پرتوان مارکسیسم که به همه ابزارهای مدرن قدرت و فرهنگ زمانه مجهز است... روشنفکران دینی سرمایهای جز «چند تا خودکار» ندارند و باید بدانند چه بسا این «آخرین نسلی» است که پاسخ خود را از دین میجوید و معلوم نیست فرصتی دیگر برای نجات جوانان باشد. پرسش شریعتی، پرسشی معطوف به گسست میان-نسلی بود. او میگفت در این زمانه چگونه میتوان ارزشها وبهطور مشخص، آن روح مذهبی و آن عشق را که در طول قرنها به محمد و آلمحمد ورزیدهایم «به این نسل سپرد» و به نسل بعد از خود منتقل کرد؟ چگونه میتوان نسل موجود در لحظه حاضر را که به قول شریعتی در برابر دیدگان ما «کهنه میشود»، «فرسوده میشود» و «رو به زوال میرود» از فقر معنوی نجات داد؟ تدبیری که شریعتی، خود اندیشیده بود بر این مبنا استوار بود که باید تلاش کنیم در زمان مناسب، در مناسبترین لحظه شکلگیری روح فرزندانمان، لمحهای از عرفان جاری کنیم در رگ رگ عاطفه و اندیشه آنها. اما شریعتی کسی نبود که در سطح چارهاندیشیهای فردی متوقف شود، او در جستوجوی رهایی جمعی یک ملت بود و میکوشید بر گسست نسل حاضر با خاطره و حافظه تاریخی علوی این سرزمین پیوند ایجاد کند. خاطرهای که او آن را تداعیکننده رنج همه مصیبتدیدگان و همه محرومان و همه ستمدیدگان تاریخ میدانست. با هر نگاه و نقدی به شریعتی، او موفق شد با تیغ یک نقادی ژرف و چند سویه یعنی نقد همزمان مارکسیسم و نقد درک منحط و صفوی زده از تشیع، از آن مانع عبور و آن گسست عظیم تاریخی را ترمیم کند. شریعتی در جای دیگر در مورد نسل جوان آن دوره از یک تضاد مغزسوز پردهبرداری میکند: «امروز محمد (ص) و مارکس در سینه جوانان ما با هم مبارزه میکنند.»او در سالهای واپسین حیات خود پس از آزادی از زندان، دغدغه مذکور را در قالب اصل بقای ایمانی و اسلامی جوانان در قالب «چگونه ماندن» مفهومسازی کرده بود. در سالروز درگذشت شریعتی، بر این سیاق باید از خود پرسید : «در سینه جوانان نسلهای متاخر ما» چه مبارزهای جریان دارد؟ این پرسشی مبنایی است که تمایل به کنکاش و دیدن واقعیت از سوی متولیان فرهنگ و اندیشه، بسیار کم به چشم میخورد. آنچه از شریعتی میآموزیم، این است که اگر نگران نسل جدید هستیم، اگر میخواهیم ارزشهایی که با آن در طول تاریخ زیستهایم را به نسل جدید منتقل کنیم، اگر میخواهیم خاطره تاریخی عشق به عدالت و تجسم علوی عدالت را برای نسل جدید بازگویی و بازخوانی کنیم، این مسیری طولانی است که بدون گذر انتقادی از وضع موجود میسر نخواهد شد. آنچه از شریعتی برای ما مانده نه تکرار و دنبالهروی مکانیکی از او، بلکه همین راه و روش انتقادی است که باید متناسب با وضعیت کنونی تازه شود. من در این روزها، با یادآوری شریعتی، مساله مهم بینظریهگی را کاملا نگرانکننده میبینم. جامعهای که ذهنیت نسلهای فعال آن حاصل چالشهای نظری و نهادینه نشدن نظریههایی برای آینده نباشد، باقوام و پویا نیست. نگرانی شریعتی که مطرح میکرد: «چه بسا این آخرین نسلی است که پاسخ خود را از دین میجوید.» با تاخیر حدودا پنج دههای، کاملا احساس میشود.
بیشتر بخوانید:
ربیعی: دولت به سمت غیرشفافیت حرکت میکند / نگران کوچک شدن حوزه عمومی هستم ناگفتههای ربیعی از دولت روحانی و فعالیتهای سیاسی خود / میترسم متهم به «بیدینی» شوم رمزگشایی ربیعی از ریشههای ناکامی «مبارزه با فساد» در ایران ۲۱۶۲۲۰
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1779916
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: علی ربیعی
حسن روحانی
جوانان
نظریه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۲۷۸۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ذوب آهن یک بازی تماشایی ارائه کرد
به گزارش خبرنگار مهر، محمد علی ربیعی شامگاه جمعه در نشست خبری پس از بازی تیمهای تراکتور و ذوب آهن ضمن تسلیت به خانواده مرحوم گولی لاله هوادار تراکتور افزود: خیلی خوشحال شدم که فرزند مرحوم در بین هواداران بوده و شاید این باخت تیم، حکمتی داشت و معتقد هستم فوتبال آنقدر ارزش ندارد که حتی یک نفر جان خودش را به خاطر فوتبال از دست بدهد.
سرمربی تیم ذوب آهن با بیان اینکه امروز بازی فوق العاده ای را به نمایش گذاشتیم و علی رغم اینکه تیم تراکتور بازی هوایی رو مد نظر داشت و ارسالهای بلند را در طول بازی انجام میداد ولی در نیمه دوم خوب از خلع هافبکها و مدافع تیم میزبان استفاده کرده و به گل تساوی دست یافتیم. ربیعی در مورد قضاوت داوری بازی عنوان کرد: امروز شاهد داوری خوبی بودیم و انصافاً صوتهای قابل قبولی را زد و امیدوارم آقای سلطانی یکی از داورهای آینده دار لیگ فوتبال کشورمان باشند.
وی در خصوص عدم نتایج قابل قبول تیم ذوب آهن در بازیهای اخیر و قبل از استعفایش از تیم اظهار کرد: متأسفانه برخی از رسانهها نوشتند ربیعی رد تیم حاضر نشده و استعفا داده است در حالی که در برخی از تیمهای مطرح دنیا هم سرمربی برای ریکاوری و بدنسازی به شخصه در تمرینات حضور نمییابد ولی بعد از بازی شمس آذر بله استعفا دادم که با مخالفت مدیریت باشگاه مواجه شد و تا به الان به همکاری خودم ادامه دادم و قول و قرارم با مدیریت باشگاه تنها کسب جایگاه بهتر از سال گذشته تیم ذوب آهن در لیگ برتر بود.
ربیعی اظهار کرد: این پیروزی را به تیم تراکتور و هواداران پرشور این تیم تبریک می گویم و امیدوارم در ادامه راه موفق باشند.
تیم ذوب آهن با شکست ۳ بر یک در ضربات پنالتی مغلوب تراکتور شده و از گردونه جام حذفی خداحافظی کرد.
کد خبر 6089410